معماری چیست؟

معماری چیست؟ 

معماري علم هست یا هنر؟

حوزه نفوذ معماري تا به کجاست؟

جایگاه رشته معماري در علم ساختمان کجاست؟

آکادمی جهان مکس

 

معماري به عنوان يكي از قديمي ترين علوم، از پيشينه اي كهن برخوردار است. از زماني كه انسان پا به عرصه حيات نهاد، خود را آغاز نمود و تا به امروز پا به پاي بشر و ساير پديده هاي بشري روند تكاملي خود را طي كرده و دگرگوني هاي بسياري را به خود ديده و به واسطه همين دگرگوني ها در طي زمان تعاريف آن نيز تغيير كرده است. معماري  پديده اي است.  كه طي هزاران سال وجود داشته است.  و نمونه هاي آن به شكل بناها و ساختمانهاي متعدد در جهان پراكنده مي‌باشد.


معماري به عنوان يكي از قديمي ترين علوم، از پيشينه اي كهن برخوردار است. از زماني كه انسان پا به عرصه حيات نهاد، خود را آغاز نمود و تا به امروز پا به پاي بشر و ساير پديده هاي بشري روند تكاملي خود را طي كرده و دگرگوني هاي بسياري را به خود ديده و به واسطه همين دگرگوني ها در طي زمان تعاريف آن نيز تغيير كرده است.


معماري پديده اي است.  كه طي هزاران سال وجود داشته است.  و نمونه هاي آن به شكل بناها و ساختمانهاي متعدد در جهان پراكنده مي‌باشد.

امروزه واژه معماری در دو معنای متفاوت بکار می رود؟


۱) معماري به عنوان فرآيند ساماندهي فضا كه اسم معنا شمرده شده است.  و به يك فعاليت آفرينشگر (خلاقانه) آدمي توجه دارد. و بر پايه‌ی علمي – تجربي، هنر و فناوري ساخت، پديد مي آيد. اين برداشت بيشتر از سوي معماران صورت مي گيرد.


۲) معماری به عنوان دستاورد ساماندهي فضا يا اثر معماري كه اسم ذات شمرده شده است و به ساختمانهايي اشاره دارد كه پيش از ساخت آنها اين فرايند پيموده شده است . اين برداشت بيشتر از سوي باستان شناسان و مورخين معماری بكار مي‌رود.

 

در اين مقاله به واژه معماری به معنای معمارانه اش پرداخته خواهد شد.

 

واژه معماري درزبان عربی ازریشه«عمر» به معنای عمران ، آبادی و آبادانی و « معمار» بسیار آباد کننده است. در زبان فارسی برابرهای گوناگونی برای آن آمده است مانند « والادگر»، « رازیگر»، «بانی گر» و«مهراز». مهراز واژه ای است که از دو بخش «مه» یعنی بزرگ و «راز» یعنی سازنده درست شده است این واژه برابر مهندس معمار به تعبیر امروزی است.

در زبان لاتین نیز برای معمار واژه « Architect » که ریشه آن به دو کلمه « Archi » به معنای سر، سرپرست ورئیس و « tecton» به معنای سازنده بر می گردد، که کاملاً همتراز با واژه مهراز می باشد.

اولین تعریف معماري که در دایره المعارف معماري به آن استناد میشود و تعریف دانشگاهی محسوب می شود، متعلق به «جان راسکین» می باشد. که درکتاب خود معماري را چنین تعریف کرده است. «معماري هنر افراشتن و آراستن بنا توسط انسان است.» تعریف دیگری که در فرهنگ معماري آمده است مربوط به «ویترو یوس» معمار معروف رومی است که معماری را چنین تعریف کرده است « معماري از نظم، سازواره، آرایش، تناسبات، هماهنگی، قرینگی، پسندیدگی، وایستگی و اقتصاد ناشی و نتیجه می شود.»

 اولین تعریف معماری

اولین تعریف معماری که در دایره المعارف معماری به آن استناد می شود و تعریف دانشگاهی محسوب می شود، متعلق به «جان راسکین» می باشد که درکتاب خود معماری را چنین تعریف کرده است: «معماری هنر افراشتن و آراستن بنا توسط انسان است.»

رشته معماری

 

تعریف دیگری که در فرهنگ معماری آمده است. 

مربوط به «ویترو یوس» معمار معروف رومی است که معماری را چنین تعریف کرده است:

«معماري از نظم، سازواره، آرایش، تناسبات، هماهنگی،  قرینگی، پسندیدگی، وایستگی و اقتصاد ناشی و نتیجه می شود.» ویترویوس معماري را واجد سه ویژگی زیبایی، استحکام و سودمندی می داند و این سه ویژگی را سه ضلع مثلث معماري می داند.

 

در دایرة المعارف بریتانیكا، معماري علم و هنر ساختمان معرفی شده است. یعنی تركیبی از مسایل تكنیكی، فنی با مسایل هنری و سلیقه ای و قریحه ای است.

«سرکریستوفر رن» معمار بزرگ انگلیسی در تعریف معماری گفته است، معماري حاصل زیبایی ، استحکام و پایداری و آسایش و آسودگی است.

 

دایره المعارف معماری با استناد به تعاریف فوق تعریف جامع زیر را ارائه می دهد:

«معماري باید علم و هنری تعریف شود که طراحی ساختمان را توام با کیفیت زیبایی، هندسی و عاطفی، نیروی معنوی و روحانی رضایتمندی اندیشمندانه و پیچیدگی، سازه سالم و برنامه ریزی ساده و انواع مختلف ویژگی های هنری از قبیل دوام و ماندگاری مواد و مصالح مطبوع، رنگ آمیزی خوشایند و دلپذیر و تزئینات وآراستگی و پویایی و تناسبات خوب و مقیاس قابل قبول و بسیاری از تداعی های خاطره آمیز و پیوند با سنت های پیشین به همراه داشته باشد.»


اما تعریف معماری زمانی اهمیت بیشتری یافت که مرزهای دانش، بینش و آموزش معماری به صورت آکادمیک مورد توجه قرار گرفت و تخصص گرایی در جوامع انسانی مطرح شد، به این مفهوم که سازه از معماری جدا شده، متخصصین تاسیسات و نظایر آن به صورت تخصصی فعالیت خود را آغاز کردند.

 

«آلوارآلتو» میگوید معماری علم نیست؛ فرایند تركیبی عظیمی است.  كه هزاران كاركرد معین انسانی را با هم تلفیق می‌كند. و همان معماری باقی می‌ماند. نسبت معماری ایجاد هماهنگی میان جهان مادی و زندگی انسانی است.

«زیگفرید گیدیون» معماری را محصول شرایط و عوامل فراوانی مانند عوامل اجتماعی، اقتصادی،علمی، فنی،عادات و رفتار آدمی می داند. كه معیار اشتباه‌ناپذیری از رویدادهای زمان را بدست می‌دهد.

«ژاك دریدا» معماری را با فلسفه همراه می داند.  و می گوید معماری كوششی است.  برای آنكه پیوند بین خود و فلسفه را استوار سازد و آنرا قابل تصور نماید.